سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بند انداز برقی


بند انداز برقی صورت و بدن

رفع موهای زائد در کمترین زمان !

بدون تخصص صورت خود را اصلاح کنید!

مناسب برای انواع پوست و مو

با استفاده از دستگاه بند انداز برقی شما می توانید براحتی و بدون نیاز به آرایشگر و تخصص لازم اقدام به اصلاح موهای زائد صورت و بدن خود نمایید.توجه کنید که این دستگاه مانند اپیلیدی نیست بلکه دارای ساختاری متشکل از نخ طبیعی است که به هنگام اصلاح باعث میشود شما احساس درد نکنید و همچنین از حساسیت های پوستی نیز جلوگیری می نماید.
 اگر از موچین، موکن، موبر، بنداندازهای نخی و سنتی و سایر محصولات شیمیایی و مکانیکی از بین برنده موهای زاید خسته شده اید و استفاده از آن هم برای خودتان و هم برای مشتریان  زجر آور، درد آور، وقت گیر و همراه با عوارض جانبی است می توانید با خرید یک دستگاه به بسیاری از مشکلات خود پایان دهید.
این محصول قابل استفاده برای مصارف خانگی، آرایشگاهها و سالنها می باشد.به همراه این محصول نخ و پودر مخصوص ارائه می گردد.

هدیه ای مناسب برای بانوان

 



عاشقانه ها-تصاویر عاشقانه-جملات کوتاه عاشقانه-متن های عاشقانه
عاشقانه ها +جملات کوتاه عاشقانه ، متن های عاشقانه ، تصاویر عاشقانه ، جملات زیبای عاشقانه ، شعرهای عاشقانه
قالب وبلاگ
پیوندهای روزانه

رفته ام تا با خیالت، سر کنم

جان خود در دامنت، پر پر کنم

 

رفته ام با کوله باری خاطره

از دلم یادت برون یکسر کنم

 

شکوه ای از روی زیبای تو نیست

من خودم گفتم که چشمی تر کنم

 

در هوایت لحظه ام سرشار عشق

بی نیاز از ساقی و ساغر کنم

 

چاره اما نیست باید رو به بخت

رفت تا شاید از عشق آذر کنم

 

رفته ام در خلوت دیرینه تا

پوچی این عشق را باور کنم

 


[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 3:28 صبح ] [ امید ] [ نظرات () ]
شبی با شعرهایم گریه کردم
دوباره از تو با دل شکوه کردم
*
زدم چنگی میان پرده هایم
پریدم از حصار نرده هایم
*
دویدم تا بیابم تکیه گاهی
بریزم اشک گرمی روی آهی
*
نگاهم سرد بود و غصه می خورد
مرا باخود به جایی دور می برد
*
دو باره آسمان بیداد می کرد
دو باره شعر من فریاد می کرد
*
من اما می دویدم تا بگریم

مگر می شد که آن شب من نگریم
*
نسیمی کاغذی را جابه جا کرد
تو گویی خش خشش من را صدا کرد
*
دویدم از پی کاغذ، دویدم
گرفتم کاغذ و جایی خزیدم
*
نشستم تای آن را باز کردم
غم هجر تورا آواز کردم
*
میان کاغذ از چیزی که خوا ندم
تنم لرزید،اشکی هم فشاندم
*
خدا می دانداما من چه دیدم
عذابی بدتر از آتش کشیدم
*
نوشته بود معشوقی به عاشق

برو! من ازتوآخر دل بریدم

[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 3:9 صبح ] [ امید ] [ نظرات () ]

دلم می خواد دست تو رو بگیرم
دلم می خواد توی چشات بمیرم
بگو عزیزم بگو می شه یا نه ..
بگو عزیزم بگو می شه یا نه
اجازه ی یه روز تازه می خوام
تو عاشقی ازت اجازه می خوام
اگه بگی بمیر برات می میرم
هر چی بگی حرفات و می پذیرم
می خوام که چشمات و پرستش کنم
اگه هزار بار اینو خواهش کنم
به شوق اینکه با تو باشم خوشم
اگه نمونی خودم و می کشم ..
می خوام که اخمات و وا کنی
توی چشام عشق و تماشا کنی
چشای تو دار و ندار منه
اگه نمونی دل من می شکنه


[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 3:5 صبح ] [ امید ] [ نظرات () ]

تصاویر عاشقانه

کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،

حرف هایم حرف است،

خنده هایم، خنده هایم حرف است.

کاش می دانستی،

می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.

کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،

کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت

گیر کند،

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.

من کمی زودتر از خیلی دیر،

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.

تو نترس، سایه ها؛ بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.

کاش می دانستی،

چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،

در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.

تازه خواهی فهمید

 مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست.


[ پنج شنبه 91/10/14 ] [ 3:50 عصر ] [ امید ] [ نظرات () ]

شعر عاشقانه سوزناک

نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است

همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است

خدا کند که نبینم هوای تو ابریست

ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است

همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست

همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است

بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش

که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است

نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت

گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است

به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند

که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است

ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل

شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است

به بغض چشم تو این شعر ، اقتدا کرده ست

که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است

قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد

عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است

تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست

که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است


[ پنج شنبه 91/10/14 ] [ 3:34 عصر ] [ امید ] [ نظرات () ]

شعر عاشقانه سوزناک

نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است

همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است

خدا کند که نبینم هوای تو ابریست

ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است

همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست

همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است

بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش

که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است

نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت

گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است

به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند

که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است

ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل

شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است

به بغض چشم تو این شعر ، اقتدا کرده ست

که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است

قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد

عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است

تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست

که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است


[ پنج شنبه 91/10/14 ] [ 3:31 عصر ] [ امید ] [ نظرات () ]
درباره وبلاگ

آمار وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 589644
موضوعات وب