عاشقانه ها-تصاویر عاشقانه-جملات کوتاه عاشقانه-متن های عاشقانه عاشقانه ها +جملات کوتاه عاشقانه ، متن های عاشقانه ، تصاویر عاشقانه ، جملات زیبای عاشقانه ، شعرهای عاشقانه
| ||
1- گاه گاهی بیاندیش به فرداهای نیامده و دیروزهای دور گاه گاهی بیاندیش به چه چیز،به خودمان به آنچه که بودیم نه به قصه های بی وزن اینروزها کلافه و سردر گم سرنوشت ما را در میان پیچ و خمها گره زده اند، گره ای کور،کورتر از شب گریه های بی تو. متن حجم سبز رویاهایم را در آنروزها گم کرده ام بگو با من ، بگو ای بهترین ؛ روح آبی تو در کدامین اقیانوس با کدامین عروس ماهی عاشق همبستر است، بگو تا دستهایم را برایت تور نمایم آرزویت را دارد در این آشفته بازار بی مهری، ای خوب خوب ، ای دنیای من، ای دنیای رویاهای من کابوس تنهاییم را انجام باش
2- بی تو در خلوت شب ،شب همه شب بیدارم آه ای خفته که من چشم به راهت دارم خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید چه کنم دست خودم نیست اگر می بارم
3- جان من هدیه ناچیزی تقدیم شما گرچه در شان شما نیست همین را دارم من که تا عشق تو باقیست زمین گیر توام لا اقل لطف کن از روی زمین بردارم
فرستاده شده توسط پژمان خطیبی
خدایا کفر نمی گویم ، پریشانم ،چه می خواهی تو از جانم مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا تو مسئولی، تو می دانی که انسان بودن وماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنج می کشد آن کس که انسان است واز احساس سرشاراست
فرستاده شده توسط ساحل
[ پنج شنبه 88/1/20 ] [ 5:16 عصر ] [ امید ]
[ نظرات () ]
عزیزم یاد تو همیشه درذهنم ، عشق تو همیشه درقلبم و عطرمهربانی تو همیشه دروجودم جاریست . سال ها بود که چون کبوتری آواره به دنبال همدم می گشتم تا لانه کوچکم را با نور خود منور سازد و آهنگ زندگی را درگوش من نوازش دهد گرچه کف لانه ام ازچوبهایی هست که قابل نشستن نیست ولی آن را باغرورم فرش می کنم وهرتکه ازآن نشانه ای ازتنهایی من است. [ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 9:50 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
تقدیم به مقام پدرو مادر همه و هرچی هست و نیست ازشماست ، بی نفس شما من هیچ ام گرصدا و نفسی هست ، اگرقلب و دلی هست ، از شماست پدرو مادرم با عطرنجیب پدرو مادرم عطرافشانی تمام گل های بی نیازم نیاز به بوسیدن دست های سخاوتمند شماست . این کوچک عزیز رخصت می خواهد که در پیشگاه مهربان شما بنشیند و زانو بزند و بگوید که تمام آن چه که بودم ، هستم و خواهم بود همه وهمه را مدیون زحمات شما پدرو مادر هستم . [ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 9:49 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
نیمه شب هنگامی که درخشندگی ستارگان به حد می رسد ازخواب برمی خیزم و به یاد آن همه عشق و وصال اشک می ریزم و به یاد آن همه دوستی های شیرین وبه یاد آن روزهایی که غم عشق را برایم می گفتی . ای عزیزکه روزو شب خیال و یادت با منه و به هر کجا که قدم می گذاری جزروی زیبا و چشمان گیوای تو جایی را نمی یابم . نمی دانم بگویم یا خاموش بمانم یا ساکت باشم نمی دانم که از کدامین رنج ومحبت بگویم باز به یاد آن همه مهرو محبت افتادم که در دوران وصال با من روا می داشتی ، دلم خیلی برایت تنگ شده درد غربت و جدایی مرا می شکند ، نمی خواهی به نوای معشوق خود پاسخ دهی ، آیا صدای شدید قلبم را که هرگاه از کنارم می گذری را نمی شنوی که نغمه عشق وشادی را سرمی دهد ، آیا نمی دانی چقدردوستت دارم و تا چه اندازه خاطره هایت برایم عزیزاست ، پس به آوای قلبم پاسخ بده وبا چند قطره اشک مرا از لگد مال کردن غرورخویش شاد کن به امید آن روز........ [ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 9:48 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
درآن هنگام که خورشید آشنایی دامن طلایی را ازدشت سرسبزجمع کرد . درآن هنگام که آهنگ جدایی نواخته شد واشکم ازغم جدایی برگونه هایم جاری شد ، درآن هنگام که توانایی تفکرازمن گرفته شد همیشه درهمان حال این آرزو را برایت داشتم ( غروب غم هایت و طلوع شادی هایت ) . اگر دوست داشتن گناه است پس همه گنه کارند ، پس دوست دارم اگر چه گنه کارم آن دوستی که از قلب سرچشمه می گیرد و ازآن به اوج می رسد اینکه این دوستی را شما پذیرا باش و تا ابد این دوستی ماندگارخواهد بود وکسی باعث جدایی آن نمی شود. [ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 9:47 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
تورا سخت دوست داشتم ، ولی درگاه محکومم کرد به جدایی . می خواستم برای ازدست دادنت چند قطره اشک بریزم اما تمام اشکانم را برای به دست آوردنت ریخته بودم . من به خود می گفتم اگر تورا روزی با یک نفر ببینم تمام شهرها را آتش خواهم زد اما امروزحتی کبریتی هم روشن نمی کنم تا ببینم کجا هستی . هنگامی که تو را دیدم کاخ آرزوهایم را درتو و وجود تو می دیدم ، اما افسوس که چه زود ویران شد ......... [ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 9:45 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند . هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببیننت و حسودیشون بشه که...... ماهشون مال منه بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است دنیا دو روز است یک روز با تو یک روز بر علیه تو ........... روزی که با تو ست مغرور نشو .... روزی که بر علیه توست ما یوس نشو انواع قهوه : 1- شیرین مثل چشات2 - رقیق مثل قلبت3- تلخ مثل دوریت هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد زندگی اجبار است مرگ اخطار است دوستی فقط یکبار است اما جدایی بسیار است طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته ... شعر می گویم به یادت در قفس غمگینو خسته ... من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ... ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است و اون فرشته ای که وقتی در فصل بهار قدم میزنی برگ درختان انتظار پاییز را میکشند تا به جای پاهایت بوسه بزنند اگه شب خوابت نبرد به آسمون نگاه کن.ستاره هارو بشمار کم اومد!برو قطرات بارون رو بشار.کم اومد! به عشق من فکر کن چون برای تو هرگز کم نمی یاد بازهم کبوتراحساسم بال می گشاید تادرآبی بی کران آسمان قلبت به پروازدرآید.گویا سالهاست که مفهوم پرواز درگنجایش ذهنش نیست اگه یه روز خواستی بری حتما خبرم کن قول میدم ازت نخوام بمونی ولی ازت میخوام زود برگردی اگه سلطنت بلد نباشم سلطنت نمیکنمٍ اگه زندگی بلد نباشم زندگی نمیکم اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطره تو یاد میگیرم. نظراتتون رو یادتون بمونه که بنویسید . [ دوشنبه 86/2/31 ] [ 11:6 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
دوستت دارم دلم می خواهد همه شقایقهای دنیا را جمع کنم ، یاسهای س÷ید و مریم های خوشبو را دسته کنم و روی تاقچه اتاقم بگذارم ، می دانم که عاشق گلهایی . چشمهایم را می بندم و با عطر گلها خاطرات مهربانیت و همه لحظات زیبای با تو بودن برایم تداعی می شود . دوستت دارم .... تلاش وقتی غصه ها آنقدر قدرت یابند تا بتوانند قایق لبانت را به گل بنشانند آنگاه تمام موجوداتی که معنای عشق را می فهمند بسیج خواهم کرد تا به سوی اقیانوس حرکت دهند ...... جستجو جمعه است و من چشمانم را به جاده ها دوخته ام . شنیده ام تو می آیی ولی هنوز نیامده ای . به انتظار جمعه ها نمی نشینم ، به جستجویت خواهم آمد..... شب شب ، آینه خلوت من است که روبروی خیال تو می ایستم وشعر می خوانم . عشق آسمانی ای جاودانه ترین ، آنگاه که عشق زمینی را تجربه می کردم دلم چیزی فراتر می خواست خط بطلان بر تمام آنها کشیدم و دل در گرو عشق تو سپردم . نوری از عشق تو مرا در بر گرفت ، چه عشقی و چه حلاوتی ، چه نعمتی ... عشقت را از من دریغ نکن کلیه مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده آن است و هرگونه کپی برداری بدون اجازه از مدیر وبلاگ غیر قانونی است . [ یکشنبه 86/2/30 ] [ 11:10 عصر ] [ امید ]
[ نظرات () ]
|
||
[ تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است ] |